قرآن به عنوان «جامع الکلم» از «جوامع الکلمِ» الهی به حساب میآید. پیغمبر(ص) هم از این عطیه برخوردار شده است؛ چنان که می فرماید: «أُعْطِیتُ جَوَامِعَ الْکَلِم؛ به من جوامع الکلم بخشیده شده است.»( مستدرک الوسائل، المیرزاحسین النوری الطبرسی، ج2، ص529)
قرآن کتابی دارای محکمات و متشابهات و مجمل و مفصل است. البته بخشی از تفصیل در قرآن آمده و تفصیل جزیی و فرعی به عهده پیامبر(ص) گذاشته شده است؛ چنان که خداوند می فرماید: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم؛ ما ذکر را به سوی تو فرو فرستادیم تا بر اساس تنزیل شده به سوی آنان ، آن ذکر را برای مردمان تبیین کنی.(نحل، آیه 44) پس خداوند فرمود: تو مبیّن، مفسّر، شارح و تبیینکننده هستی؛ اما به اذن ما تبیین میکنی.
االبته پیامبر(ص) از خودش تفسیر نمی کند، بلکه تبیین گری آن حضرت(ص) نیز براساس دانشی است که به ایشان از راه خاصی داده شده است؛ از این روست که خداوند فرمود: وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ؛ خداوند چیزی که نمی دانستی را به تو تعلیم داد. (نساء، آیه 113) پس پیامبر (ص) با آن علومی که ما ایشان یاد داده شده، کتاب الهی را شرح می کند. بنابراین تفسیر قرآن نظیر شرح سایر متون نیست.
این که خداوند می فرماید: کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر؛ یعنی اول به صورت مُتقن و جامع و بسته بود، و سپس از خزائن الهی به میزان مقدر و معلوم نازل و تنزیل شده است: إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم(حجر، آیه )
به هر حال از آیات قرآنی به دست می آید که تفسیر پیامبر(ص) نیز برابر انزال الهی است. از همین روست که در آیه 7 سوره حشر می فرماید: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هر آن چه پیامبر(ص) برای شما آورده بگیرید و عمل کنید و هر آن چه را نهی می کند از آن پرهیز کنید.
البته این شامل عترت(ع) نیز می شود؛ زیرا همان طوری که پیامبر(ص) مفسر براساس تنزیل و تعلیم الهی است، اهل بیت عصمت و طهارت به عنوان عترت نیز بر اساس تعلیم الهی تفسیر کننده و تبیین گر قرآن هستند. از همین روست که پیامبر(ص) می فرماید: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی». (مستدرک الوسائل، المیرزاحسین النوری الطبرسی، ج7، ص255)
از این جا معلوم میشود مفسّران حرف خدا را میزنند، نه اینکه حرف خودشان را بزنند و اگر دیگران تفسیر میکنند؛ یعنی ما با سراج و چراغِ عقل میبینیم که خدا چه میگوید، نه اینکه خدا این چنین فرمود و ما این چنین میگوییم!